مهسا بهادری: روز چهارشنبه شانزدهم اسفند ماه ۱۴۰۲ مراسم ابلاغ سند ملی موسیقی جمهوری اسلامی ایران توسط رییس جمهور برگزار شد، سامانه اینترنتی شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش «مصوبات» اقدام به انتشار مشروح این سند کرد.
در بخشی از این سند آمده بود: «ماهیت موسیقی هنر است، هنری که آفریدهشده از دانش، اندیشه، جهانبینی و ذوق فطری است. بنابراین ماهیت موسیقی را دو پایه اساسی شکل میدهد: اول موسیقی امری الهی است و دوم امری فطری و انسانی است. همچنین در ماهیت موسیقی باید گفت که، همچون بسیاری از امور، از جمله هنر، موسیقی یک امر ذاتاً هدفدار و مبتنی بر اراده آدمی است و لازم است دستاندرکاران رسانهها و فضای مجازی، در جهت موسیقی هدفمند متناسب با اهداف انقلاب اسلامی و نظام تمدن ساز و نیازهای اصیل جامعه ایرانی- اسلامی حرکت کنند.
با توجه به اینکه موسیقی امری هدفمند و ارایه محور است، میتواند ابزار دستیابی به اهداف عالی یا سافل شود. بنابراین موسیقی یک ابزار مشترک، برای اهداف خیر یا شر است و هر دو نوع آن در عالم خارج مصداق دارد. بنابراین؛ نظریه کسانی که مطلقاً موسیقی را امری شیطانی میدانند و یا آن را تنها در مسیر اهداف شر مییابند، بهطور قاطع رد است. ضروری است کلیه دستاندرکاران عرصه فرهنگ و هنر، جلوی موسیقی شرانگیز و فسادانگیز را گرفته و متناسب با اهداف انقلاب اسلامی، حرکت کنند.»
با وجود چنین رویکردهایی همچنان مسائل و مشکلاتی در حوزه موسیقی وجود دارد که وزیر آتی وزارت فرهنگ باید به صورت جدی به آنها رسیدگی کند به همین بهانه هم با سعید ذهنی موسیقیدان و استاد دانشگاه به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
نگاه متعصبانه به موسیقی
سعید ذهنی در پاسخ به این پرسش که چرا ما از ظرفیتهای کلان موسیقی استفاده نمیکنیم توضیح میدهد: «احیا و ارتقای موسیقی نیازمند سیاستهای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت است. در نگاه کلی متاسفانه در طی این سالها اصلا سیستم کلان سیاستگذاری فرهنگی در کشور، ظرفیتهای بینظیر و بینهایت موسیقی را در نظر نگرفته است. در حالی که موسیقی در تمام دنیا هنریست که بسیار میتواند به توسعه فرهنگی، افزایش ارتباطات بینالمللی و بلوغ فکری جامعه کمک کند. اصولا نگاه به موسیقی از همان ابتدا نگاهی تند و متعصبانه بود و این نگاه با شدت و ضعف تا اکنون ادامه دارد و همین نگاه باعث شد که امکان استفاده از این ظرفیت بزرگ فراهم نشود، حالا برای رسیدگی به این موضوع راهکارهایی وجود دارد که اصلا پیچیده و ناممکن نیستند، خیلی مشخص است که اگر ما میخواهیم یک موضوعی شکل بگیرد و رشد داشته باشد، باید به آن توجه کنیم و برایش برنامهریزی داشته باشیم. در گام اول شرایطی را فراهم کنند تا این نگرش متعصبانه و متحجرانه از موسیقی برداشته شود؛ یعنی باید بپذیریم که موسیقی مانند بسیاری از مدیومهای هنری مثل تئاتر، سینما، مجسمهسازی و ….، کارکردهای خاص خودش را دارد و اصلا نباید با یک نگاه منفی و بد با آن مواجه شویم و سیستم باید زاویه دیدش نسبت به موسیقی و اهالی موسیقی تغییر دهد. »
برنامهریزی آموزشی برای موسیقی
ذهنی در ادامه صحبتها به مسئله خلا آموزشی در حوزه موسیقی اشاره میکند و میگوید: «راهکار بعدی این است که یک سری موضوعات خیلی ساده وجود دارد مثلا اگر ما میخواهیم موسیقی به شکل درست و اصولی آن جا بیفتد، باید از سطوح پایین و از سنین کم و در مدارس این هنر را به کودکان بیاموزیم نه اینکه این مسئله فقط به چند آموزشگاه تخصصی یا مدرسه خاص مربوط و محدود بشود تا فقط عدهای خاص بتوانند از آن بهره ببرند. موسیقی هم مانند ورزش نیاز به یک برنامهریزی آموزشی دارد. این را فراموش نکنیم که درباره هنر موسیقی بیش از هزاران مقاله در حوزه تاثیر آن در آموزش نوشته شده که بهرهگیری از این هنر تا چه اندازه روند یادگیری را بهبود میبخشد.»
او ادامه میدهد: «در گام بعدی سیستم موظف است که برای تکوین و تکمیل این آموزش در سطوح دانشگاهی، موسیقی را به بهترین شکل آموزش دهد یعنی باید در دانشکدههای موسیقی از اساتید برجسته استفاده و توجه ویژهای به این دانشکدهها شود و سطح آموزش و فراگیری موسیقی هم ارتقا پیدا کند.»
به نوآوری فقهی در موسیقی نیاز داریم
در سند ملی موسیقی آمده؛ ملاک اصلی تبیین یک قطعه موسیقی و شناخت سره از ناسره آن، «فقه» و نقد دقیق علمی آن است که به تفکیک «قالب» و «محتوا»، معیارها و شاخصهای قضاوت درخصوص یک قطعه موسیقی را بیان میدارد: اول تعیین معیارها و در ثانی تشخیص مصداقها. درخصوص معیارها، دو دسته معیار مطرح است: معیارهایی که اصالت ندارند و در واقع معیار نیستند، همچون: شخص شاعر یا سازنده، پخش از مراکز رسمی، نام سبک موسیقی، و … اما معیار اصلی برای تشخیص و قضاوت در خصوص موسیقی، «فقه» است. بر مبنای فقه، موسیقی را باید هم بر اساس قالب و هم بر اساس محتوا تحلیل کرد. هرکدام از این دو معیار، سه حالت حرام، حلال و مشتبه دارند. علاوه بر این، چند ملاک تحت عنوان ملاکهای فرعی یا ملاکهای اولویت، وجود دارند؛ مانند اینکه موسیقی خلاقانه و غیرتقلیدی بر موسیقی تقلیدی هرچند حلال، ترجیح دارد. بر حوزه علمیه و طلاب جوان لازم است با نوآوری فقهی در این زمینه حرکت کنند.
سعید ذهنی با اشاره به مسائل فقهی و ممنوعیت تکنوازی و خوانندگی زنان میگوید: «نکته بعد اینکه همانطور که خانمها در این کشور میتوانند نقاشی کنند، در فیلم و تئاتر ایفای نقش کنند، کتاب بنویسند و شعر بگویند باید بتوانند بخوانند و بنوازند، امور شرعی و فقهی در تخصص من نیست اما نمیشود شما محدودهی صدایی زنان را کلا از موسیقی کنار بگذارید. این مسئله سالهاست که تبدیل به یک عقده جدی برای آهنگسازان و در شکل کلان برای جامعه زنان شده است و حق هم دارند. اصلا بحث خوانندگی به کنار، چرا تکنوازی خانمها ممنوع است؟ چه ایرادی دارد یک خانم بنشیند دف، تار، فلوت و …. بنوازد؟ واقعا این موضوع یکی از طبیعیترین اتفاقاتی است که باید رخ دهد اما در کشور ما با چالش روبه رو است.»
موازیکاری در عرصه موسیقی آسیبرسان است
یکی از موضوعات جدی در حوزه موسیقی عدم نمایش ساز در صداوسیما است که همواره منجر به انتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان شده است. ذهنی این مسئله را یک چالش بزرگ میداند و توضیح میدهد: «یک چالش دیگر نمایش ندادن سازها است. چرا نمایش دادن ابزار موسیقی برای چند شبکه برون مرزی از نظر شرعی، هیچ ایرادی ندارد ولی برای خودمان ایراد دارد؟ مگر نشان دادن ساز چه لطمهای میتواند به جامعه وارد کند؟
نشان ندادن ساز تا کنون چه لطمهای به ما وارد کرده است؟»
او درباره موازیکاریهای موجود در عرصه فرهنگ و هنر توضیح میدهد: «الان دیگر مانند گذشته نیست اگر در تلویزیون نمایش داده نشود، گستردگی ارتباطات و دسترسی به منابع بینالمللی به حدی بالا است که تمام جوانها نوجوانان در هر سنی به هرچیزی که نیاز داشته باشند با یک جستوجوی ساده می توانند به آن دست پیدا میکنند. ماجرا این است که اگر ما در رسانه خودمان این ساز را نشان ندهیم افراد آن را جستوجو میکنند و از شبکههای دیگر یا در یوتیوب با اجرای بهترین اساتید جهانی آن را تماشا میکنند. آقای وزیر محترمی که از ارکان اصلی سیاست گذاری های فرهنگی قلمداد می شوند باید به این نکات و مشکلات توجه کند. تلاش کند که این موازی کاری درباره ی نظارت بر امور فرهنگی حل شود، ارشاد مجوز میدهد، تلویزیون مجوز نمیدهد، تلویزیون مجوز میدهد، حوزه هنری اجازه نمیدهد، حوزه هنری و ارشاد و تلویزیون همه اجازه میدهند بقیه نهادها اجازه نمیدهد. تکلیف موسیقی و اهالی آن باید مشخص باشد تا هر نهاد و مجموعه ای اجازه ی ورود و نظارت بر آن را به خود ندهد.»
۲۴۵۲۴۵